بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-بحث علمی بودن مارکسیسم – اگر مقوله علم درذهن مادی باشد که از نظر مارکسیسم این چنین است علم بصورت ماده بعلاوه انرژی- درسلول های عصبی ذخیره میشود—اگر این خصوصیات-این ذخیره را ثابت فرض کنیم- یعنی واحد انرژِ وماده که اتم باشد ثابت باشد- دراین ذخیره تغیرات عمدهای رخ نمیدهد ولی زمانی که ذخیره به جرکت به سمت سلولهای ادراک حرکت میکند اثرخود میگذارد واز مغز خارج میشود- که این امر با قضایای فلسفه مارکسیستی درتضاد است- ولی اگر در داخل اتم وانرژیتغیراتذاتی رخ میدهد که طبق گفته اقای مارکس درهرجز ماده تغیرات دیالکتیکی رخ میدهد مسئله فرق میکند اتم ازسه بخش درست شده است نیروی مثبت پروتون- نیروی خنثی نوترون ونیروی منفی الکترون- پس دیالکتیک باید سه حالت رادرنظر بگیردنه دوحالت را- ازاین سه قسمت تغیرات ذاتی وتغیرات تعاملی بین حداقل دوقطب بوجودامده درهر جز وتاثیرات خارج ذاتی روی سیر دیالکتیکی رابوجود میاورد یعنی تز وانتی تز که نتجهان سنتز است درهر جز رخ میدهد که ذاتی است وتاثیربین اجزائی هم ان بین ذرات اتمی ودیگراتمها هم رخ میدد-حال هرکسی برای خود – یک اسم دارد ویک شناخت حضوری ازخود دارد اگکر این تغیرات انجام دهد باید اسم اش تغیر کند- ون شناخت حضوری هم تغیر کند پس چرا رخ نمیدهد؟؟!!- درمورد جامعه شناسی که جناب اقای مارکس بهترین اثر خودرا که دارای نتجه وتاثیرات زیادی شد رامورد توجه قرار میدهیم- اقای مارکس معتقد است روند تاریخ- بخصوص سیر سلوک تاریخ اروپا- بخوبی رشون کرده است ملا واشراف هیچگاه زیر دستان خودرا مساوی باخود نمیانگارند- وچون حالت استکباری دارند برای انها ارزش زیادی قائل نیستند جز انکه خدمه وکارگرانان باشند وسیاست وبرنامه ریزی اقتصادی وسکان سیاست واقتصاد ورا همیشه در دست دارند ودیگران استثمار واستضعاف میکنند ممکن است که حتی مهندس شوند ولی هیچگاه وارد قشر وطبقه ملا واشراف نخواهند شد وهمیشه بایدمطیع صاحبان ثروت وقدرت که از اشراف وملا هستند باشند- مگرانکه یک انقلاب کارگری کنند وقدرت ومنابع ثروت را ازدست انان بیرون اورند- این یک واقعیتی است که مذهب هم بران همیشه انگشت گذاشته است – وانبیا اعظام علیه السلام اجمعین برای شکست این سد سکندر تلاش زیادی کرده اند وخداوندمنان درقران میفرماید ما- اوضاع واحوال-که نشانه همه ابعاد است مداوم دریک گردش علمی تغیر ایجاد میکینم- که این نان یک نواخت پخته شود وهمه ازمایش یکسان داشته باشند- اما خصوصیات- این سیستم- بدین نحو است درهرموردی که نیاز است مثلا رنگ پارچه هادرقریه ای که میایل باشد یک شورا از طرف مردم انتخاب میشود ونظر مردم را برست میاورد- ودرتمام ابعاد کار میکند یک طرحی را ارائه میدهد این طرح باید مداوم تصحیح شود تا ناب گردد وسپس انرا به شورا ی بالاتر کهدر زیزمجوعه ان است داده میشود باز انجا بحث میشود به همین طریق به مجلس میرسد چناچه تصویب شد انزمان شورای صدر عالی حزب نظر میدهد وسپس ازبالا به پایئن دستور داده میشود که این طرح عملی شود- لذا ازادی است ومردم سالاری هم است وحزب درخدمت مردم هم است دیکتاتوری کارگی درمقابل دیکتاتوری سرمیایه داری است تازمانی که احساس خطر میشود این دیکتاتوری بایدباشد که بیشتر اشاره به لومپن های یعنی خرابکاران داخلی دارد تا خارجی امادرعمل برعکس شد حزب موسسات تحقیقی درست کرد خودش برید وخوداش دوخت وبهیک همتهمنگی رسیدن کاری بس دشوار شد برای انکه کلاف از دست دولت خارج نشودتا مدتی گفته شد به این سبک رفتار میشود ولی پس از مدتی ان شکوفائی لازم متوقف شد مسئله نظامیو سیاست خارجی درگروه حزب واقع شد واین امر نتیاج خوبی را بوجودنیاورد وختلافات درون حزبی را به ناچار ایجاد کرد تا کلید بایگان شدن اش درافغانستان فراهم ساخت حزب دقیقا دچار افراط وتفریط شد ومداوم انرا علمی قلم داد کرد